آموزش اصطلاحات عکاسی برای تبدیل مبتدی به حرفه ای

اصطلاحات عکاسی لزوما در دانشگاه های برترِ دنیا یا بینِ کتاب های تخصصیِ فیلم برداری و عکاسی پیدا نمی شود بلکه ما ممکن است نا خودآگاه در لا به لای گفتوگو های روزمره مان از آن ها استفاده کنیم اما حتی روحمان هم خبر نداشته باشد که این مثلا شاه کلیدی در زبانِ تخصصی اصطلاحات عکاسی مدلینگ است.
قطعا می دانید که فهمیدنِ دایره واژگانیِ مخصوصِ هر علمی، می تواند تا حدِ زیادی ما را با پیچیدگی ها و سختی های آن علم یا هنر آشنا کند؛ اصلا همین وجه تمایز است که باعث می شود یک آرتیست را متخصصِ حوزه فعالیتش بنامیم و به فردی که نزدیک ترین تماسش با هنر، گرفتنِ عکس سلفی در آینه روشویی است همچین لقبی ندهیم.
پس اگر شما هم قصد دارید از یک مبتدیِ عکاسی، خودتان را تا درجه یک حرفه ای بالا بکشید، حتما خواندنِ مقاله ای که مرتبط با موضوعِ اصطلاحات عکاسی پرتره و اصطلاحات عکاسی تبلیغاتی و سایرِ واژگان آن است را از دست ندهید.

اصطلاحات عکاسی ، اصطلاحات عکاسی تبلیغاتی ، اصطلاحات عکاسی پرتره

7 مورد از کاربردی ترین اصطلاحات فنی عکاسی

ما در ادامه قصد داریم شما را با فنی ترین و در عینِ حال پر کاربرد ترین واژگانِ تخصصی عکاسی آشنا کنیم که البته با توجه به میزانِ اهمیت و تکرارِ استفاده شان در حینِ یادگیری اصطلاحات عکاسی تبلیغاتی، طبیعت یا پرتره، برای شما دسته بندی کرده ایم، از جمله:

میان بند، همیشه در صدرِ لیستِ اصطلاحات عکاسی

البته می دانیم که ایرانیزه کردن و معادل سازی هر واژه ای، کارِ درستی نیست اما این معنایی است که باعث می شود با کاربردِ دیافراگم بیشتر آشنا شوید. فهمیدنِ کارِ میان بند یا همان دیافراگمِ دوربین، مثلِ یاد گرفتنِ حرفِ (الف) در کلاسِ اولِ ابتدایی است طوری که تمامِ سوادِ خواندن و نوشتنِ ما با همین واژه شروع شد و ادامه پیدا کرد.
دیافراگم؛ یک دایره ساخته شده از 6 یا 9 تیغه است که وظیفه اش جمع یا باز کردنِ فضایِ لنز دوربین است و میزانِ ورودِ نور را کنترل می کند. هر چه دیافراگم بزرگتر باشد، در نتیجه قدرتِ جذبِ نورِ بیشتری دارد و بر عکس.

اصطلاحات عکاسی و اصطلاحات فنی عکاسی

بوکه

بوکه را هم در دسته پر استفاده ترین اصطلاحات عکاسی مدلینگ قرار می دهند. قطعا تا به حالا عکس هایی را دیده یا گرفته اید که پس زمینه سوژه آن قدر مات و تار است که فقط هاله ای از رنگ ها پیدا است و نهایتِ تمرکز بر روی سوژه صورت گرفته.
بوکه همان نواحی ماتِ خارج از فوکوسِ دوربین است. اگر دیافراگمِ عریضِ دوربین در باز ترین حالتِ خودش باشد، شما بیشتر شاهد تار شدنِ نقاط خارج از فوکوس می شوید.

ویو فایندر

خوشبختانه این بار ترجمه خوبی از این یک نمونه از اصطلاحات عکاسی در دست داریم! ویوفایندر به معنای منظره یاب است.
در حقیقت همان دریچه ای است که شما برای پیدا کردنِ بهترین زاویه از سوژه و لوکیشن، با آن به اطراف نگاه می کنید. در ضمن از محبوب ترین اصطلاحات عکاسی مدلینگ هم محسوب می شود چون بهترین جای دنیا برای دید زدنِ مدل های جذاب و مکُش مرگِ مو است. ویوفایندر ها در نوعِ اپتیکال و الکترونیکی در بازار موجود هستند.

اُتوفوکوس

اگر به ویو فایندر نگاه کنید، واضحاً متوجه وجودِ چند مربع کوچک می شود. این مربع های کوچک، یکی دیگر از اصطلاحات عکاسی است که اتوفکوس یا نقاط فوکوس خودکار نام گرفته شده اند که به صورتِ کلی باعثِ انسجام در پیدا کردنِ نقطه طلایی سوژه می شوند. تجربه ثابت کرده است، هر چه تعداد این مربع های کوچک بیشتر باشد، دوربین شما تخصصی تر است و توانایی گرفتنِ تصاویرِ بهتر را دارد. اتوفوکوس ها، از رایج ترین اصطلاحات عکاسی تبلیغاتی نیز محسوب می شوند.

فوکوس دکمه عقبی

یکی از پر کاربرد ترین دکمه ها و رایج ترین اصطلاحات عکاسی پرتره، فوکوس دکمه عقبی است. اگر دوربین دست گرفته باشید و قِلِق هایش دستتان باشد، متوجه می شوید کارِ سختی است که برای فوکوس کردن روی سوژه، شاتر را تا نیمه با انگشتمان فشار بدهیم و اصلا همین کنترلِ میزانِ فشار، خودش نیاز به تمرکز و حرفه ای گری زیاد دارد. برای این کار شما می توانید از قابلیت فوکوسی که در دکمه پشتی دوربین کار گذاشته است استفاده کنید و البته قبلش باید دوربین را برای انجام این حرکت تنظیم کنید. حالا می دانیم برای همین است که در دسته پر کاربرد ترین اصطلاحات عکاسی پرتره قرار می گیرد چون در پرتره، فوکوس بر روی سوژه بدونِ لرزیدنِ دست و عدمِ استفاده از سه پایه، کارِ هر عکاسی نیست.

چیمپینگ

بهتر است بگوئیم وسواس آور نه چیمپینگ! در حقیقت همان حالتی بر روی صفحه ال سی دی دوربین است که به شما اجازه چک کردنِ منظمِ عکس های گرفته شده را می دهد. احتمالا خیلی لزومی ندارد که ما هر بار که یک عکسِ جدید از سوژه می گیریم، بنشیم و تمامِ عکس های گرفته شده قبلی از آن را هم به صورتِ آلبومی مرور کنیم. اما اگر می خواهید دست از بررسی های مداوم بردارید و تمرکزِ صد در صدیِ خود را بر روی کار بگذارید و در گردابِ این یک نمونه از اصطلاحات عکاسی غرق نشوید، گزینه مرور خودکارِ دوربین را در حالتِ آف قرار دهید.

کمپوزیسیون

همان ترکیب بندی در عکاسی است. هر چیزی که در عکس وجود دارد و هر چیزی که در عکس وجود ندارد و در اطراف و پس زمینه سوژه قرار گرفته ( مثل بوکه) در دسته کمپوزیسیون قرار می گیرد. یک اثرِ هنریِ بی نقص، عکسی است که بتواند تمامِ این عناصر را به صورت کنترل شده در دلِ خود و در حواشی عکس جا بدهد.

دقیقا نمی دانم اکستون استودیو در زمینه اصطلاحات عکاسی چه خدمت رسانی شایانی می تواند انجام بدهد. اما در هر حال، نوشتنِ همین مقاله که مرتبط با عکاسی و واژگانِ تخصصی آن است، باعث می شود اکستون، رسالتِ خود را در این زمینه به پایان برده باشد!

این مطالب را هم حتما بخوانید:

فهرست مطالب

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *