حرکت های فیلمبرداری، الفبایِ دنیایِ سینما برای هر مبتدی است. اصلا نمادِ کارگردانی این است که یک فرد با عینک و کلاهِ آفتابگیر، دوربین تک چشمی مدل 13-2401 که به گردن آویزان کرده و یک جلیقه خبرنگاری بر تن، بعد از مطمئن شدن از شرایطِ صدا، نور و دوربین؛ ناگهان فریاد بزند: حرکت!
اما تا به حال به این فکر کرده اید که همین کارگردان، بازیگران و عوامل صحنه را به انجامِ کدام یک از انواع حرکت های فیلمبرداری دستور می دهد؟ از تیلت تا آرک و پن، انواعِ اصطلاحات حرکت دوربین است که فقط یک کاربلد و آشنا با تمامِ این واژه ها و دنیایِ پیچیده شان، قادر به فهم و انجام دادنشان می شود.
احتمالا این هم یکی دیگر از دلایل سخت بودنِ شغلِ بازیگری است چرا که اگر سواد و دانشِ کافی در زمینه آموزش حرکت دوربین در فیلمبرداری را نداشته باشد، حسابی سرِ صحنه گیج می شود و نمی تواند خواسته های کارگردان را هوشمندانه برآورده کند.
کسی که انواع حرکت های فیلمبرداری را به او مدیون هستیم!
تا به حال نامِ لوئیس لو پرنس را شنیده اید؟ نابغه ای که هم عصر با ادیسون بود اما چون به قدرِ کافی ثروت نداشت و شناخته شده نبود، در نتیجه تا به امروز هویتِ مجهولی دارد و نسبت به دانشمدانِ دیگر اطلاعاتِ کمتری از او در دست داریم.
در سالِ 1888، لوئیس؛ اولین دوربین تک لنزِ خودش را ساخت که دیگر شبیه به دوربین های عکاسی قبلی نبود و می توانست تصویر را با فریم های بالا در حافظه اش ذخیره کند؛ اولین فیلمش هم نمایِ ثابتی از یک باغ بود که افرادی اعم از زن و مرد در آن پیاده روی می کردند که البته فیلم صامت و کوتاه بود.
ادیسون پیش از لوئیس تلاش های زیادی در زمینه اولین مخترعِ دوربینِ فیلمبرداری بودن انجام داد که البته همه شان ناموفق بود.
به نقل از تاریخ، لوئیس چند روز پیش از آن که اختراعش را به نامِ خودش ثبتِ جهانی بکند و همه او را به نامِ یک اسطوره بشناسند، به طرزِ مرموزی غیب شد و هیچکس، حتی همسرِ او هم از وی تا زمانِ مرگش خبر دار نشد.
ادیسون به کمکِ یک فردِ دیگر، اختراعِ لوئیس را مهندسی معکوس کرد، چیزهای کوچکی به آن اضافه کرد و بعد و حقِ مالکیتِ این اختراع را به نامِ خودش ثبت کرد!
شاید ناراحت کننده به نظر برسد اما ما، دوربین و تمامِ انواع حرکت های فیلمبرداری اش را مدیونِ دانشمندی بی نام و نشان و نابغه هستیم، نه ادیسون.
اصطلاحات و آموزش حرکت دوربین در فیلمبرداری
اگر ابتدای مقاله را خوانده باشید، گفتیم که حرکت های فیلمبرداری، اقسام مختلف دارند و کارگردان همیشه عوامل را به انجامِ یک حرکتِ ثابت دستور نمی دهد. ما در ادامه شما را با انواع حرکت های فیلمبرداری و اصطلاحاتِ رایجش، بیشتر آشنا می کنیم:
فرزند کوچکی به نام حرکت تیلت دوربین (عمودی)
ما این تشبیه را به این منظور انجام دادیم، چون حرکت تیلت دقیقا شبیه به بالا آوردنِ سرِ یک بچه کوچک برای دیدنِ یک آدمِ بلند قد است. دوربین را روی سه پایه در پائین ترین سطحِ از سوژه قرار می دهیم، و بعد لنز را آرام آرام یا بنا بر شرایطِ سناریونویسی، کمی با سرعت بالا می آوریم.
این حرکت برای زمان های مناسب است که یک فرد مثلا برای اولین بار واردِ یک جای جدید شده و آنقدر محوِ عظمتِ محیط است(مثلا یک ساختمان تاریخی) که سرش به مرور از پائین به بالا می آورد و به بلندا و قله خیره می شود. فیلمِ big از حرکت تیلت زیاد استفاده کرده است.
حرکت پن دوربین (افقی)، از محبوب ترین انواع حرکت های فیلمبرداری
شاید به نظر برسد که پن، فرزندِ تنبلِ خانواده است چون اصلا از سرِ جایش تکان نمی خورد و فقط گاهی سرش را به چپ یا راست می چرخاند. اما این عادلانه نیست!
پن علاوه بر آن که بعد از ثابت ماندن با سه پایه، فقط به آرامی، به چپ و راست می چرخد، می تواند از قدرتِ شلاقی خودش هم استفاده کند و آنقدر از چپ به راست سریع شیف پیدا کند که اصلا صحنه های ما بینِ این دو قابلِ دیدن و ضبط شدن نباشند.
برخی سکانس های فیلم Whiplash بهترین نمونه برای مثال زدنِ حرکت پن و پنِ شلاقی است.
حرکت تراولینگ دوربین، از قدیمی ترین حرکت های فیلمبرداری
قبل از توضیح تراولینگ باید گفت، هرچند آموزش حرکت دوربین در فیلمبرداری، با خواندنِ یک مقاله محقق نمی شود، اما ما تمامِ سعیِ خود را برای کاربردی بودن و خارج کردنِ شما از هاله های ابهام انجام می دهیم. حالا بهتر است برگردیم سرِ تراولینگ!
اگر بخواهیم نزدیک ترین مثال برای حرکت تراولینگ را برای شما بیاوریم، می توانیم به تیتراژِ ابتدایی سریالِ برف بی صدا می بارد اشاره کنیم. دوربین در این حرکت، بر روی ریل قرار می گیرد و به صورتِ نرم و آهسته ای یا رو به جلو حرکت می کند یا رو به عقب، اگر فاکتورِ کم یا زیاد کردنِ سرعت با توجه به سناریو را در نظر بگیریم، تراولینگ، بهترینِ حرکت های فیلمبرداری برای صحنه های تعقیب و گریزِ خطی است. فیلمِ Red Sparrow از این دست سکانس ها کم ندارد.
در ضمن، سکانسِ ابتداییِ فیلمِ Birth محصولِ سال 2004 نیز یکی دیگر از بهترین مثال های حرکت تراولینگ است که احساسِ این که مرگ همیشه از پشتِ سر در تعقیبِ ما است را به خوبی القا می کند.
- پیشنهاد می کنیم مقاله ی اصطلاحات فیلمبرداری را بخوانید!
حرکت آرک دوربین
دوّار ترینِ حرکت های فیلمبرداری، حرکت آرک است. شاید در فیلم های سامورایی دیده باشید که شخصیت ها برای رجز خوانی و قبل از شروعِ جنگ، به دورِ هم میچرخند.
در این وضعیت، دوربین به کمکِ حرکت آرک به شکلِ نیم دایره و قوسی مانند، اکت های بازیگران را دنبال می کند و از کاراکتری به کاراکتری بعدی سوئیچ می کند.
حرکت دوربین روی دست
قطعِ به یقین اولین مثالی که بعد از آورده شدنِ اسمِ دوربین روی دست به ذهنتان رسیده، فیلم های اصغرِ فرهادی است.
اصغر فرهادی از جمله کارگردانانی است که اعتقادی به استفاده از سه پایه برای ثابت نگه داشتنِ دوربین ندارد چرا که فیلم هایش به شدت رئال است و سعی می کند با قرار دادنِ دوربین در بینِ دستانِ فیلمبردار، فضای فیلم را هر چه بیشتر به محیطِ زندگیِ واقعی و اجتماعی نزدیک کند.
در سال های اخیر به دنبالِ کاهشِ وزنِ دوربین های فیلمبرداری، متدِ دوربین روی دست نیز طرفدار های بیشتری پیدا کرد چرا که تا قبل از آن به علتِ وزنِ بالای دوربین ها، حتما باید از سه پایه و ریل استفاده می شد.
یکی از راه های هوشمندانه برای کاهشِ لرزشِ اثراتِ ناشی از روی دست بودنِ دوربین، استفاده از جلیقه های استدیکم است که دوربین را دقیقا مثلِ آغوشی ها، شبیه به یک بچه به بدنِ فیلمبردار وصل می کند.
آیا می دانید دالی فیلمبرداری چیست؟
آخرین حرکتی که می خواهیم از آن به شما اطلاعاتی بدهیم، حرکت دالی است. در حقیقت دالی نامِ ابزار و وسیله است که دوربین به وسیله آن حرکت می کند، برای همین هم به مرور با نامِ دالی شناخته شده است.
ما دو نوع دالی داریم، دالی این و دالی بک. در نوعِ اول، دوربین فقط رو به جلو به صورتِ راست و مستقیم حرکت می کند؛ انگار که می خواهد به کاراکترِ فیلم نزدیک شود و شخصیتش را برای شما آشکار کند.
در نوعِ دوم، دوربین از کاراکتر یا محیط در حالِ دور شدن است. مثلِ سکانس هایی که می خواهد به ما نشان بدهد روحی از بدنِ یک انسان در حالِ جدا شدن است. مثلِ سکانسِ مرگِ ورونیکا در فیلمِ La double vie de Véronique .
اکستون استودیو در حالِ تلاشِ شبانه روزی برای جمع آوری کاربردی ترین مقالاتِ مرتبط با عکاسی و فیلمبردای است. کم پیش میاید که بعد از خواندنِ مقالاتِ اکستون، مشتریِ دائمی اش نشوید!